تولدت مبارک دختر آدم

دل نوشته های پسر حوا دختر آدم...

تولدت مبارک دختر آدم

من پری کوچک غمگینی

را می شناسم

که در اقیانوسی دور مسکن دارد

و دلش را در نی لبک چوبی می نوازد

آرام ...آرام

پری کوچکی که صبح از یک بوسه به دنیا خواهد آمد ...

 

تو آن زیبا گلی که میان سرمای زمستان آمدی که دنیایم

را به شمیم عشقت عطرآگین کنی... تو آن هدیه ی پاک

آسمانی که پاداش تمام صبوری های روزگار منی ... تو آن

پرستوی عاشقی که نوید خوشبختی را در سوز زمستان

به زندگی من ارمغان دادی...تو ناب ترین غزل عاشقانه ای

که بر لبان من جاری شد... برای روز میلاد جز دنیایی از

عاشقانه ها تحفه ای ندارم ... تولدت مبارک

دردانه ی من و دوستت دارم عشق بی همتای من

 

 

این روزها با رویاهایم زندگی می کنم ... رویای با تو

بودن... رویای نظاره ی چشمان تو ... رویای دلفریب

زیستن کنار تو ... کاش می شد همه ی این

فاصله ها را کم کرد ... کاش می شد بی دغدغه

 برای داشتنت آغوش باز کنم ... ای کاش لبان تو

سجده گاه بوسه هایم می شد ... تا ابد...

این روز ها نام تو بر لبانم و عشق تو در دلم غوغا

می کند ... این روزها جز به تو نمی اندیشم ...

دلم ترا می خواهد و جای دستانت در میان دستان

من خالی است ... کاش میدانستی بی تو روزگارم

بی معنی است ...

 

چه زیبا آمدی ... چه پر خرام و عاشقانه .. آرام و رویایی ...

و زندگی من را از وجود گرم و پر از مهرت آکنده ساختی...

راستی میدانی چقدر خدا را شکر می کنم که ترا بمن

بخشیده؟ ... میدانی چقدر زندگی من با تو زیباست ؟....

میدانی همه ی دنیا را برای اهلش گذاشته ام و برای من

از این دنیا فقط داشتن تو مرا بس؟...میدانی ترا می خوانم

... می خواهم ....میدانی دوستت دارم؟

 

 

تولدت شاد باد عشق من و هزار غزل عاشقانه


نثار تو... برای تو ... برای تویی که دوستت میدارم

 

 

 





+ نوشته شده در  پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:,ساعت 1:0  توسط پسر حوا و دختر آدم